تحصیل تا چه مقطعی منطقیست؟
مدتی پیش با خودم مشغول فکر به این سوال بودم که اگر دیدگاههای فردی را کنار بگذاریم و به دنبال جواب قانع کننده عمومی باشیم، در شرایط کنونی تحصیل تا چه مقطعی منطقی است؟ میتوان با کمی قطعیت اظهار کرد که هیچ انتخاب دوم بهتری به جای تحصیل کردن تا پایان مقطع متوسطه برای اکثریت افراد جامعه وجود ندارد اما برای ادامه راه تحصیل کردن تمام پاسخهای قطعی با اندکی ابهام مواجه میشوند. دیدن جمعیت زیاد فارغالتحصیلان دانشگاهی جویای کار در جامعه از یک طرف و موفقیت شغلی افراد صاحبفن در مشاغل مختلف از سوی دیگر این ابهامات را به ما القا میکند.
طبق مشاهداتی که در دوستان و آشنایان داشتم به کرات دیدم افراد به این دلیل که جذب بازار کار نمیشوند و از پیگیری علایق شغلی خود در شرایط تحمیل شده از سوی جامعه باز میمانند، به مقطع تحصیلی بالاتر میروند. میتوان با اعتماد به نفس کامل بیان داشت، چنانچه بازار قدرت غربال و جذب افراد به کار با دستمزدهای مکفی را داشت به میزان زیادی از حجم حاضرین در دانشگاهها کاسته خواهد شد چراکه برای انجام بسیاری از مشاغل امروزی جامعه که افراد تحصیلکرده در دانشگاه جذب آنها میشوند، هیچ نیاز ضروری به مدارک تحصیلی در آن سطح وجود ندارد.
وقتی پای خاطرات تحصیل یکی از اساتید برجسته دانشگاه نشستم نکات جالبی از وی درباره قیاس وضعیت ادامه تحصیل دانشجویان امروز و گذشته یافتم. مهمترین نکته از دید من این بود که در گذشته افرد بیشتر تحت تاثیر تصمیمات شخصی به ادامه تحصیل میپرداختند و نه بر اساس تصمیم خانواده و شرایط القا شده از سوی اجتماع که همین امر موجب ادامه تحصیل از روی رغبت واشتیاق فردی میشد.
در جامعه جهانی کنونی بیشتر سخن از کارآفرینی و خلاقیت فردی برای توسعه و ایجاد کسب وکارهای مختلف در میان است. در فضای کارآفرینی به افراد گفته میشود که بایستی دارای مهارت و توانایی برای خلق ایدههای جدید و پیشبرد این ایدهها به سوی هدف باشند که بلاشک کسب این تواناییها نیازمند مطالعه در همان حوزه است اما هیچ لزومی ندارد که فرد برای کسب این قدرت مهارت وخلاقیت مدارج عالی دانشگاهی را طی کرده باشد واین مطالعات را در فضای آکادمیک انجام دهد.
قصد ما این نیست که فرآیند تحصیلات دانشگاهی را زیر سوال ببریم بلکه حضور در دانشگاهها و فضاهای علمی مطرح مطمئنا موجب رشد شخصیتی هر فرد میشود مشروط بر اینکه خود شخص با آگاهی و داشتن هدف معین پا به این عرصه گذاشته و این مدارج را بپیماید.
با همه این اوصاف بهتر است که هر فرد دید روشنی ار فضای آکادمیک و بازار کار و اهداف زندگی شخصی خود برای ادامه مسیر تحصیل و قدم برداشتن به سوی آینده شغلی داشته باشد چراکه اگر از نردبان ترقی که ما را به سوی هدف نامعینی بالا میبرد، صعود کنیم و ناگاه متوجه پیمودن مسیر اشتباه و نامتمایل به اهدافمان شویم، لاجرم در پی سقوط استخوانمان سختتر خواهد شکست.
نویسنده: امیدرضا فرهادیپور
ماهنامه معیشت، شماره ۳۹، دی ۱۳۹۶
اشتراک ماهنامه
یک دیدگاه