اقتصاد نیز همچون امور دیگر این جهان در قالب چرخههای صعودی و نزولی عمل میکند. این مسأله در بخشهای قبلی به تفصیل توضیح داده شد. در حقیقت، آگاهی یافتن از این چرخهها و توانایی به کار گرفتن آنها در کسب و کار قابلیت ویژهای است که میتواند افراد را در مسیر دستیابی به اهداف مطلوب رهنمون شود. البته بحث از چیستی این چرخهها و محاسبه چند و چون آنها کاری تخصصی است که بر عهده اقتصاددانان قرار دارد. هدف ما در اینجا آموختن کلیت این چرخهها، شناسایی آنها بر اساس تحلیلهای ارائه شده توسط متخصصان و کاربرد آنها در حیات اقتصادی است.
ممکن است این مسأله مطرح شود که چرخههای اقتصادی فرآیندهایی کلان هستند که به آسانی نمیتوان آنها را در زندگی مالی و فردی به کار گرفت. به طور مثال، عموما گفته میشود که توجه بیش از اندازه به زمانبندی بازار نادرست است، چراکه اغلب اوقات هیچ کس نمیتواند به دقت این نقاط را معین سازد و درصد خطای چنین تحلیلهایی بسیار زیاد است. وارن بافت، یکی از بزرگترین سرمایهگذاران تاریخ به همین دلیل به ما توصیه میکند که تلاش برای زمانبندی بازار را به طور کامل کنار بگذاریم. با این حال، او همچنان ما را به خرید در قیمتهای پایین تشویق و ترغیب میکند و این معنایی جز شناسایی چرخهها ندارد.
با این اوصاف، آیا کاربرد چرخههای اقتصادی و تلاش برای یافتن نقاط اوج و نزول منطقی است؟…
یک دیدگاه