بورس فردی بود که حدود پانصد سال پیش در بلژیک، جلوی خانۀ خود با اوراقی بهادار اقدام به معامله میکرد. اوراق بهادار نیز درواقع سند یا کاغذی، نشانگر دارایی یا مال مشخص است که این ورق میتواند سهام، اوراق قرضه، نشانگر بدهیِ مؤسسه یا فردی به شما، یا اوراق مشارکت و… باشد. پساز آن نیز به همین منوال هرکجا که معاملاتی بهواسطۀ چنین اوراق بهاداری انجام میگرفت، به آن بورس میگفتند. بورسِ ایران نیز از سال ۱۳۴۶ بهصورت رسمی شروع به فعالیت کرد که البته در سالهای جنگ دچار توقفی مقطعی شد و درخلال سالهای ۸۲ و ۸۳ بورس ایران با گسترش بیشتری همراه شد که پساز آن شرکتهایی حتی با داراییهایی بیش از هزار میلیارد در این بازار نیز فعالیت دارند.
بورس ارگان اولیهای را شامل میشود که بهطور کلی میتوان آنها را در چند دسته اصلی تقسیم کرد: سرمایهگذار، سرمایهپذیر و نهاد ناظر. رابطۀ اولیه در بورس بین سرمایهگذار و سرمایهپذیر شکل میگیرد. درواقع تمام شرکتهایی که مایل به فروش اوراق بهادار یا سرمایههای خود به افراد سرمایهگذارند، سرمایهپذیر محسوب میشوند؛ برای مثال ارگانهایی چون: بانک ملت، شرکت فولاد و بانک صادرات و حدود ششصد شرکت دیگر در بورس ایران، بهعنوان سرمایهپذیر، در بازارهایی متفاوت فعالاند. سرمایهگذاران نیز تمام افراد حقیقی و حقوقیاند که اقدام به خرید سهم میکنند و نهاد ناظر سازمان بورس اوراق بهادار است. به این منوال شرکتهای سرمایهپذیر اطلاعاتی دارند که در زمانهای مشخصی اقدام به انتشار آنها میکنند و قیمتگذاریها و سودهای خود را نیز بر روال قوانین سازمان بورس در مقاطع مشخصی ارائه میدهند تا در اختیار فعالان قرار بگیرد و روند معاملات بر این اساس شکل بگیرد.
حال فردی را درنظر بگیریم که با درآمد مشخص و هزینههای تعریف شده برای زندگی، نظر به افزایش پول خود دارد و برای این هدف ممکن است معطوف به دریافت حقوق ماهانۀ بیشتر یا کم کردن هزینهها باشد؛ اما اکثر افراد ثروتمند دنیا بهترین راه برای این افزایش را رشد پول میدانند. ازاینرو، برای افزایش پولمان باید هنر رشد پول را کسب کنیم که بهترین مسیر برای این رشد، سرمایهگذاری است، سپس مهم است بدانیم که در چه عرصه یا بازاری میتوانیم اقدام به سرمایهگذاری کنیم که البته در کشور ما مواردی چون بانک، مسکن و زمین، طلا و ارز و بازار بورس، گزینههای پیش روی افراد برای سرمایهگذاری هستند. اما اینکه بدانیم سرمایهگذاری در کدامیک از موارد یاد شده سبب رشد بیشتر پولی برای ما خواهد شد، بسیار حائز اهمیت است.
بد نیست بدانیم که طی تحقیقات صورتگرفته، مشخص شده که سرمایهگذاریهای بلندمدت در هریک از موارد بالا، به فرض مثال سرمایهگذاری برای بازههای زمانی بیش از بیست سال، در هرکدام از موارد یادشده (زمین، ارز، طلا یا بورس)، درآمد یکسانی را بههمراه داشته است. نکتۀ اساسی این است که بدانیم سرمایهگذاری بسیار به زمان وابسته است و در کوتاهمدت شرایط متفاوتی پیش میآید و بسیار به راهبردها و اطلاعات ما از هر عرصۀ سرمایهگذاری بستگی دارد. شاید افراد متفاوتی را ببینیم که بهمثابۀ سرمایهگذاری خود در یک بازار، در بازهای مشخص نتایج متفاوتی را کسب کرده باشند؛ اینجاست که متوجه میشویم شناخت یک نقطه زمانی مشخص برای گذاشتن یا برداشتن سرمایه، عاملی بسیار تعیینکننده است. ازاینرو، سرمایهگذاری در زمان معنی پیدا میکند. حال بهتر است بدانیم که شرایط نواسانات در بازارهایی چون بازار سکه، طلا، مسکن و ارز ممکن است در بازههای زمانی روزانه و هفتگی و ماهانه کاملاً لمس شود؛ اما در بورس اینگونه نیست و غالباً وضعیت افزایش و کاهش سرمایه در بازههای سالانه مشخص میشود. پس شناسایی ارزش هر دارایی در زمانی مشخص نکتهای است که برای فعالیت در بورس باید به آن توجه کنیم. ازاینرو برای سرمایهگذاری در بورس، وضعیت نوسانات سهام یک شرکت یا یک کارگزاری را در بازههای سالانه بررسی کنید که این بخش شامل تحلیل وضعیت بورس، تجربه، روانشناسی و شرایط احساسی بازار و… میشود.
تحلیل بر دو نوع است: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. اگر ما براساس شرایط قیمتها و نمودارهای مربوط به وضعیت سهام، تحلیل خود را انجام دهیم و براساس روند طیشده برای وضعیت یک سهم اقدام به خرید و فروش کنیم، درواقع اقدام به تحلیل تکنیکال کردهایم. عموماً در بازارهای ایران نیز تحلیلِ مرسوم همین تحلیل تکنیکال است و البته مشخص است که بهعلت سختتر بودن تحلیل بنیادی و دشواری درک آن، عدۀ کمتری به آن مبادرت میورزند. در تحلیل بنیادی، هم زمان و هم بررسی تعداد بسیار بیشتری متغیر مدنظر است. در تحلیل تکنیکال همۀ برداشتها، صرفاً طبق وضعیت قیمت سهم در شرایطی خاص مورد توجه است و فقط از قیمت فعلی نسبتبه تخمین قیمت بعدی استفاده میشود؛ اما در تحلیل بنیادی نیاز است که ارزش قیمت برای یک سهم براساس تعدادی متغیر مرتبط با قیمت، ارزیابی شود.
براساس روند تحلیل تکنیکال فرد قادر خواهد بود که وضعیت چندین سهام را در یک روز ارزیابی کند؛ اما براساس پروسۀ تحلیل بنیادی بعید است که فرد بتواند شرایط بیش از دو سهم را در یک هفته بررسی کند.
حال مهم است که بدانیم چرا شرکتها یا افراد مایل به حضور در بورس هستند؟
اصلیترین دلیل برای حضور در بورس از جانب شرکتها (سرمایهپذیر) درواقع جذب سرمایه است. از دیگر دلایل برای حضور در بازار بورس میتوان به معافیتهای مالیاتی اشاره کرد. عامل دیگر، نقدشوندگی دارایی برای مالک است. مورد دیگر که کمی کمرنگتر از سایر دلایل است، میتواند گسترش شرکت از این طریق باشد. برای سرمایهگذار نیز اصلیترین عامل جهت حضور در بورس کسب بازدهی بیشتر البته در زمانی دورتر است و عامل دیگر برای سرمایهگذاری نقدشوندگی دارایی است و مورد بعدی را میتوان حضور با هر مقدار از سرمایه در بورس در زمینۀ موردعلاقه برای سرمایهگذار درنظر گرفت. حال فردی را درنظر بگیریم که مایل به سرمایهگذاری در بورس است، این فرد با چهار بخش: کارگزار، شرکت سرمایهپذیر، سهام خریداریشده و سازمان بورس، سروکار خواهد داشت. فرد در ابتدا مدارک شناسایی خود را به کارگزار ارائه میدهد و کُدی برای ورود به بورس دریافت میکند و بعداز آن مبلغی را واریز میکند تا حساب او شارژ شود. سپس میتواند از راههایی، مانندِ ارتباط تلفنی، حضوری و آنلاین، مبادرت به معامله در بازار بورس کند. البته در ابتدا سرمایهگذار میتواند از طریق سایت ارائهدهنده، اطلاعات مربوط به سهم موردنظر یا سهام شرکتهای مختلف را که ازسوی سازمان بورس ملزم به ارائۀ آنها هستند، مشاهده و بررسی کند و سپس در بازار بورس یا فرابورس اقدام به معامله کند.
در بازار بورس هر قیمتی که بر یک کالا یا سهام قرار میگیرد، درواقع حاکی از تصورات افراد دخیل در معامله نسبتبه وضعیت آیندۀ آن دارایی یا سهم است و مهم است که بهعنوان سرمایهگذار انتظارات خود از تغییرات ارزش سهام را در زمانهایی مشخص تنظیم کنیم و وضعیت نوسان تغییرات را همواره درنظر بگیریم. مهم است که براساس هیجانات آنی و گذرا دچار سوگیری برای خرید و فروش سهم نشویم.
برای رعایت تعادل در عرصۀ بورس و سرمایهگذاری بهتر این است که روشهای قیمتگذاری را نیز بشناسیم؛ زیرا شناخت روشهای قیمتگذاری سبب شناخت بهتر تغییرات آیندۀ ارزش یک سهم میشود و همین امر موجب میشود که ما بهعنوان یک سرمایهگذار، مهمترین عملکرد خود یعنی پیشبینی وضعیت سود یک سهم (EPS) را بهشکل مفیدتری پیش ببریم. البته مهم است که وضعیت موارد جانبی مرتبط با یک سهم را نیز بررسی کنیم؛ زیرا اگر رویکردهای عمومی به افزایش یا کاهش قیمت یک کالا را در وضعیت تجاری یا منطقهای بهتر بشناسیم، قطعاً پیشبینی ما برای ارزش سهام مربوط واقعیتر خواهد بود.
بهعنوان سرمایهگذاری که وضعیت سهام خاصی را تحلیل میکنید، بهتر است گزارشهای مرتبط با بازار، وقایع اقتصادی و سیاسی مرتبط و تغییرات شرکت را نیز بهشکل مناسبی تحتِنظر داشته باشید و از گزارشهای خودِ شرکت که معمولاً در شکل صورتهای مالی به فاصلۀ هر سه ماه یک بار ارائه میشود هرگز غافل نباشید؛ زیرا بخش اصلی تحلیل شما وابسته به این مورد است. صورتهای مالی به دو شکلِ حسابرسیشده و حسابرسینشده ارائه میشوند که صورتهای مالی حسابرسیشده برای تحلیل وضعیت سهام بسیار مؤثرترند.
درنهایت بهعنوان سرمایهگذار فعال در بازاری مشخص، قوانین مربوط به آن بازار خاص را شناسایی کنید و ریسکهای مرتبط با سهام و بازاری را که در آن مشغول به معاملهاید، بشناسید. سرمایهگذاری در بازار بورس نیاز به انعطاف و تعادل زیادی دارد و نیازمند درنظر گرفتن افقهای بلندمدت است. حدود هشتاد درصد از افرادی که در بازههایی کوتاه مبادرت به فعالیت در بورس میکنند، همگی متحمل ضرر میشوند و تنها بیست درصد از افرادی که مانایی و تعادل در بورس را یاد میگیرند، قادر خواهند بود که آیندۀ بهتری را ازنظر سود بهواسطۀ خرید و فروش سهام و معاملات بورسی برای خود رقم بزنند.
یک دیدگاه