یکی از مجادلات عمدهای که در میان مردم عادی و متخصصان به یکسان جریان دارد، توانایی زنان در مدیریت امور پولی و مالی است. باورهای رایج بر این مدار جریان دارند که مردان در مدیریت مسائل پولی تواناتر هستند و زنان از نقاط ضعف عمدهای در این زمینه برخوردارند. هرچند در سال های اخیر، گرایش قابل توجهی به تعدیل این نگاه عمومی وجود دارد، اما به هرحال تفاوتها و شرایط متفاوت زن و مرد در این باره قابل کتمان نیست.
بهطور مثال، بر اساس تحقیقات اخیر دانشگاه ویرجینیا، زنان پس از مادر شدن و در زمان نگهداری از کودکان تمرکز و کنترل خود را روی حوزههای مالی زندگی تا حدودی از دست میدهند. اما این امر نباید موجب نادیده گرفته شدن تواناییهای اقتصادی زنان شود. بهطور مثال، زمانی که از مدیریت پول سخن به میان میآید، زنان تواناییهای چشمگیری از خود نشان میدهند. بسیاری از خانوادههای موفق از این تواناییها برای کنترل شرایط بحرانی، پسانداز و افزایش داراییهای خانوادگی بهره بردهاند. این امر بیش از هر چیز به تفاوتهای سرنوشتساز میان رویکردهای پولی زن و مرد باز میگردد.
در پژوهشی دیگر که با حضور هزاران داوطلب انجام شده نشان داده شده است که معاملهگران زن بسیار کمتر از همتایان مرد خود معامله میکنند و بیشتر از طریق کنترل قیمت و هزینهها، نرخ بازگشت سرمایه و سود خود را افزایش میدهند. در نگاه نخست، میتوان از چنین آماری نتیجه گرفت که زنان در مجموع ریسکگریزی بیشتری نسبت به مردان دارند. آنها سعی میکنند با تقسیمبندی محتاطانه پول، میزان بیشتری را پسانداز کرده و بخش کمتری را در فعالیتهای پرریسک وارد سازند. به صورت مشابه، توجه زنان به تضمین آینده و مشارکت در بیمههای بازنشستگی نیز به مراتب بیشتر است.
این نگاه بیش از همه به نقش زنان در محافظت و نگهداری از کودکان مرتبط است. مسئولیت مادران در ساخت و هدایت آینده فرزندان به صورتی است که اغلب برای حمایت از آنها برنامههایی محتاطانه را در پیش میگیرند تا زندگی فرزندشان در معرض کمترین ریسک ممکن قرار گیرد. در حالی که مردان، با توجه به ارتباط اندک با کودکان، احساس آزادی عمل بیشتری داشته و بلندپروازانهتر عمل میکنند. امری که هر چند ممکن است به موفقیتهای بزرگتری ختم شود، اما در صورت شکست، آینده بسیار نگرانکنندهای را به ارمغان خواهد آورد.
بر اساس چنین تفاوتهایی، وجود مشاورانی که بتوانند زبان اقتصادی زنان را درک کرده و توصیههایی متناسب با روحیه آنها ارائه کنند، برای ارتقای موقعیت مالی زنان نقش ویژهای دارد. برنامههای مشاوره و آموزشی که صرفاً بر نرخ بازگشت سرمایه، افزایش دارایی و عملکرد مبتنی بر سود متمرکز هستند، بیشتر برای روحیات مالی مردان مناسباند. در حالی که زنان به گفتگوهای اختصاصیتری نیاز دارند که شرایط ویژه زندگی آنها را در نظر داشته باشد.
به طور مثال، سؤال اغلب مردان این است که «درباره مشتریان، سرمایه یا پول چگونه عمل کنم؟» در حالی که زنان اغلب میپرسند که «معنی این رویداد در نسبت با زندگی من چیست؟» بهطور طبیعی چنین پرسشی پاسخ بسیار متفاوتی نسبت به پرسش نخست میطلبد؛ اما متأسفانه در اغلب برنامههای آموزشی نسبت به آن بیتفاوتی شده است. از اینرو، انتظار زنان از پول بیش از هر چیز ثبات و تضمین آینده است؛ امری که برای اغلب مردان کاملاً بیمعنا است.
ماهنامه معیشت، شماره ۱۴، آبان ۹۴
یک دیدگاه