در تعريف رسمي و کتابي سرمايهگذار (Investor) به شخصي گفته ميشود که دارايي خود را با هدف بازگشت اقتصادي سرمايهگذاري ميکند. سرمايهگذاران اغلب در حوزههايي مانندِ سهام سرمايه، اوراق قرضه، اوراق بهادار، املاک و مستغلات، ارز و کالاهاي اقتصادي، سرمايهگذاري ميکنند.
با توجه به تعريف بالا هر کسي که در حوزههايي همچون سهام ،اوراق قرضه و… سرمايهگذاري کند سرمايهگذار است، ولي آقاي کيوساکي در کتاب «جدول گردش مالي» به معرفي گروهاي مالي ميپردازد و اين اشتباه را که فقط داشتن دارايي ميتواند ما را سرمايهگذار کند اصلاح ميکند.
در کتاب «جدول گردش مالي»، افراد را در چهار گروه مالي قرار ميگيرند.
– گروه کارگران و کارمندان؛
– گروه خويش فرمايان و کارفرمايان؛
– گروه تجار؛
– گروه سرمايهگذارها.
با توجه به جدول گردش مالي به بررسي سرمايهگذار واقعي ميپردازيم. خصوصيات افراد و جايگاه آنها را در جدول گردش مشخص ميکند و يکي از مهمترين خصوصيات را توانايي مديريت زمان ميداند.
بررسي مديريت زمان در جدول گردش مالي
افرادي که در گروه کارمندي و کارگري هستند کنترلي بر زمان خود ندارند. درواقع زمان آنها را ديگران برنامهريزي کردهاند، زمان خوابيدن، بيدار شدن، غذا خوردن و… . اعضاي اين گروه تا قبل از وارد شدن به اين گروه رشد فردي خوبي داشتهاند، ولي پس از وارد شدن به گروه رشد آنها متوقف شده است، زيرا زماني براي رشد فردي آنها برنامهريزي نشده است.
افرادي که در گروه خويشفرمايي و کارفرمايي هستند، قسمتي از کار خود را به گروه کارمندي و کارگري سپردهاند، ولي بيشتر وقت خود را براي کنترل کارگران و کارمندان ميگذارند تا کار محوله را بهخوبي انجام دهند. درواقع زمان آنها صرف مديريت بر گروه کارمندان و کارگران ميشود.
افرادي که در گروه تجار هستند، سيستمي طراحي کردهاند که دو گروه ديگر را که نام بردم، مديريت کند. درواقع آنها هيچ زماني براي مديريت گروهاي زيرمجموعه خود نميگذارند و کنترل اين کار را به سيستم سپردهاند. افرادي که در گروه تجار هستند، وقت بيشتري براي رشد فردي نسبتبه گروه کارمندي و کارگري و گروه خويشفرمايي و کارفرمايي دارند، ولي همچنان قسمتي از وقت خود را بايد صرف مديريت سيستمي که طراحي کردهاند و طراحي سيستمهاي جديد کنند.
افرادي که در گروه سرمايهگذارها هستند مالکيت سه گروه ديگر را در دست دارند و سه گروه ديگر براي آنها کار ميکنند و سرمايهگذارها فارغ از تمام مشکلات مربوط به اين سه گروه هستند.
کارمندان و کارگران بهسختي کار ميکنند. خويشفرمايان و کارفرمايان کنترل کارگران را برعهده دارند و تاجرها سيستمي طراحي کردهاند که خويش فرمايان و کارفرمايان را مديريت کنند و سرمايهگذاران هم فقط به نظاره اين چرخه فعاليت مشغولاند. قاعدتاً کساني که به تماشا مشغولاند، زمان بيشتري براي مديريت دارند و ميتوانند نسبتبه ديگر گروهها رشد فردي بهتري داشته باشند. شايد در نگاه سطحي، افراد در گروه سرمايهگذاران را افرادي تنپرور و مفتخور بناميم، ولي درواقع چرخه اقتصادي يک کشور بدون وجود چنين افرادي امکانپذير نيست و جوامعي که تعداد اين افراد بيشتر است، از ديگر جوامع قدرتمندتر و پيشرفتهترند.
در زمانيکه کارگران و کارمندان سخت مشغول به کار هستند و کارفرمايان درگير امورات خود و کارگران و کارمندان هستند و تاجرها نيز مشغول طراحي سيستم جديد براي کنترل گروه کارمندي و کارگري و گروه خويشفرمايي و کارفرمايي هستند، گروه سرمايهگذارها با تکيه بر آزادي خود به جستوجوي نيازهاي مردم ميپردازند و با استفاده از سه گروه ديگر نيازهاي مردم را برطرف ميکند و با اين کار هم به بقاي خود کمک ميکند و هم به بقاي گروههاي ديگر.
درواقع عدم رشد اقتصادي کشورهاي جهان سوم معيوب بودن اين چرخه اقتصادي است که ريشه در تفکر افراد آن جامعه نسبتبه جايگاه ثروتمندان دارد. اکثر افراد در کشورهاي جهان سوم ثروت را ناشي از کلاهبرداري و دزدي ميدانند و دارندگان ثروت را تجملگرا مينامند و ثروت را مايه هر بدي و پليدي ميدانند و غافل از اين هستند که آمار گناه و پليدي در کشورهاي پيشرفته و ثروتمند بهمراتب کمتر از کشورهاي فقير و عقب افتاده است.
با يک بررسي بسيار کوتاه و مقايسه تعداد سرمايهگذاران در هر کشور ميتوان به پيشرفت آن کشور پي برد.
نتيجه نهايي بحث اين است که دارا بودن دارايي بهتنهايي نميتواند ما را در گروه سرمايهگذارها قرار دهد، بلکه دارا بودن خصوصيات سرمايهگذاران که مهمترين آن آزادي در مديريت زمان خود است، ما را در گروه سرمايهگذارها قرار ميدهد.
نويسنده: حسن دانشمند
یک دیدگاه