بسیاری از افراد در سنین نوجوانی به دنبال جذابیت ظاهری هستند. آنها دائماً تلاش میکنند تا بر جذابیت خود بیفزایند، دوستان جذابتری داشته باشند و با صرف هر هزینهای این جذابیتها را حفظ کنند. به طور مثال، من در سنین نوجوانی از پدرم درخواست کردم تا برای افزایش همین «جذابیت» کفش گرانقیمتی را برایم خریداری کند. البته این درخواست در آن شرایط تا حدودی نامعقول و حتی غیرمنصفانه بود، چراکه قیمت کفش مورد نظر و «جذاب» چندین برابر قیمتی بود که به طور معمول برای خرید یک کفش پرداخت میکردیم.
پدرم توانایی خرید این کفش را نداشت و یا دست کم مایل به این کار نبود. به همین دلیل از من خواست که در فصل تابستان کاری پیدا کنم و خودم هزینه خرید کفش را تامین نمایم. فکر میکنم پدر این پیشنهاد را بیشتر به این دلیل مطرح کرد که از فکر خرید آن کفشها منصرف شوم، اما من چنین نکردم. در واقع، علیرغم سختی کار، گرما و تنبلی خاص دوران نوجوانی، آنقدر در طلب جذابیت بودم و نقش کفش مورد نظرم را در این مساله جدی میدانستم که حاضر شدم در سال اول دبیرستان برای تامین هزینه دست به کار شوم. نمیدانم، شاید هم میخواستم در مقابل پدر خودی نشان دهم.
به هر حال تمام تابستان را به کار کردن گذراندم (بماند که چه کار دشواری داشتم!) و در نهایت موفق شدم هزینه مورد نیاز برای خرید کفش را به دست بیاورم. روزی که دستمزدم را از کارفرما گرفتم، یک راست به فروشگاه مورد نظر رفتم و آن کفش زیبا را خریدم. بله این من بودم، در کفشهایی گرانقیمت و جذاب!
برای تعریف کردن این داستان دلیل خوبی دارم و درسی در آن نهفته است که میخواهم با شما در میان بگذارم. واقعیت آن است که کفشهای زیبا و گران قیمت، بر زیبایی ظاهری من اضافه نکردند و تنها پس از گذشت چند روز، نه فقط برای دوستانم بلکه برای خودم نیز تکراری و عادی شدند. شاید اساساً ارزش آن را نداشت که ساعتها وقت صرف کاری سخت کنم تا پول لازم برای خرید آنها را به دست آورم. اما این سختی به درس بزرگی که در این مسیر گرفتم میارزید.
این گونه تلاش برای افزایش جذابیت و پذیرش اجتماعی محدود به کودکان و نوجوانان نیست و در دوران بزگسالی نیز به صورت جدی حضور دارد؛ تنها شکل ظهور آن تغییر میکند. در واقع، بسیاری از ما در تلاش و میل شدید برای پذیرفته شدن و تایید از سوی دیگران هستیم. این میل باعث میشود که بخشی از زندگی خود را صرف خرید اقلام «جذابکننده» نماییم که برای نوجوانی کم سن و سال یک جفت کفش است و برای بزرگسالی با سن بیشتر خانه، خودرو، لباس، وسایل خانه و موارد دیگر را شامل میشود. مثلا به خانههای بسیاری افراد دقت کنید. آنها پول و زمان خود را صرف خرید خانههای بزرگ و اشرافی می کنند. تلویزیونی شصت اینچی میخرند، چندین خودرو دارند، لباسهای بسیار گرانقیمت را از برندهای مشهور تهیه میکنند و بسیاری از آنها را یک یا چند بار بیشتر نمیپوشند. همه این کارها برای جلب تصدیق و تایید دیگران است. آنها تصور میکنند (شاید به درستی) که قضاوت عمومی بر اساس این عوامل ظاهری است و اگر شخصی نتواند در میان گروه دوستی و کاری خود این موارد را تامین کند، در نهایت طرد شده و تنها خواهد ماند. اما زمانی که این رویه قطع شود، آسیبهایی که در طول زمان به داراییهای افراد وارد شده خود را نشان خواهند داد. در واقع توقف این نوع نگاه به زندگی و کنترل میل به جذاب بودن، عاملی موثر در افزایش داراییهای شما است و موفقیت بلند مدت را دسترسپذیر میسازد. در نتیجه اگر فکر میکنید که جذاب نیستید، خوش به حالتان؛ این موقعیتی بسیار عالی است! چراکه از مزایای چشمگیر عدم جذابیت بهره خواهید برد. موارد زیر نمونههایی از این مزایا را به شما معرفی میکند:
….
یک دیدگاه