برای ساختن گروهی بزرگ نیاز به رهبری بزرگ است. رهبرانی که از ادامۀ مسیر برای موفقیت هراس نداشته باشند، افرادی هستند که تصمیمات مهم را درست اتخاذ میکنند و دائماً استانداردهای عملیاتی ایجاد میکنند و همواره به فکر بهبودند. در محل کار، برای تیمهای ورزشی حرفهای، مدیریت جامعۀ محلی یا تدوین یک تیم، نیاز به درک عمیق از مردم و شناختِ نقاط قوت و ضعف افراد است و باید بتوان هیجان کافی را درمیان اعضا برای فعالیت ایجاد کرد. تدوین درست و اصولی هر تیمی به مدیریت تقاضاها و باطن اعضای تیم و به توجه و شناخت همیشگی نیاز دارد. سازماندهی درست یک تیم، نیازمند هنر و علم رهبر بهشکل توأمان است. رهبری که این دو عامل را در کنار هم داشته باشد، کارایی تیم را افزایش میدهد.
تاریخ به ما نشان داده است که برای ساخت تیمها و شرکتهای عالی، به نوع خاصی از رهبران با شایستگیهای غیرمعمول و مهارتهای شخصیتیِ متفاوت نیاز است؛ برای مثال، در دنیای ورزش، جان وودن استاندارهای مشخصی را برای تبدیل شدن به یک مربی ورزشی سطح بالا تعیین کرد؛ کسی که تیم خود (UCLA) را در یک دورۀ دوازدهساله به ده قهرمانی در سطح ملی رساند. موفقیتهای وی به قدری تأثیرگذار بود که او هرم فکری مخصوص به خود را برای موفقیت پیریزی کرد که به دیگران نیز برای بهتر بودن از این طریق کمک کند. در دنیای کسبوکار نیز میتوانیم به جک ولش که رئیس و مدیرعامل اصلی General Electric بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۱ بود، اشاره کنیم. طبق تأیید برخی منابع، ارزش داراییهای این شرکت پساز حضور وی در جایگاه مدیرعاملی بهمیزان چهار هزار درصد افزایش یافت. در سال ۲۰۰۶ ارزش کمپانی ولش بهتنهایی ۷۲۰ میلیون دلار تخمین زده شد و در سال ۲۰۰۹ وی مؤسسۀ مربوط به خود را در دانشگاه استایر راهاندازی کرد.
راهاندازی شرکت نیاز به دانستن چگونگی مدیریت یک تیم برای دراز مدت دارد. شاید این همان دلیلی است که سبب میشود برخی مدیران هرگز به کسوت رهبری نرسند و همان عاملی است که باعث میشود اغلب رهبران نیز به موفقیتهای سطح بالا در رهبری نرسند. این امر نیازمند آشنایی با هنری موسوم به هنر مدیریت مردم است که سبب میشود دستۀ خاصی از رهبران بدانند که چگونه، صدها یا هزاران انسان را در جای مناسب بهکار گیرند. این بهمعنای دانستن سطح فکری هر فرد و چگونگی استفاده از قابلیتهای افراد در زمان مناسب است. چنین پروسهای بهجهت کسب موفقیت در سطوح کاری و رهبری، مانند بازی شطرنج است و باید دانست که هر حرکت غلطی در آن میتواند منجر به هزاران، بلکه میلیونها دلار خسارت گردد. حال در اینجا ما به چند روش مؤثر برای گام برداشتن در جهت موفقیت اشاره میکنیم.
از شرایط کاری خود مطلع باشید
بهعنوان رهبر تیم، شما باید از سبک رهبری و راهکارهای خود بسیار آگاه باشید. آیا راهکارهای شما به همان اندازهای که فکر میکنید، مؤثرند؟ آیا تیمی که شما مسئولیت رهبری آن را بهعهده دارید، این راهکارها را قبول دارد؟ خودتان را همواره ارزیابی کنید و همیشه بهدنبال بهبود وضعیت خود در مواقعی که بهعنوان رهبر فعالیت میکنید، باشید. به یاد داشته باشید هنگامی که در جایگاه کنترل و مدیریت هستید از کارهایی که سایرین برای شما انجام میدهند، قدردانی کنید. شما ممکن است حسن نیت داشته باشید، ولی باید از پاسخگویی به اعمال خود نیز همواره اطمینان حاصل کنید و گاه درصورت نیاز به اصلاح رویکرد خویش برای حفظ احترام و جایگاه مبادرت ورزید.
تمام اعضای تیم را بشناسید
همانطور که لازم است مسئولیت اعمال خویش را همیشه بهعهده بگیرید، مواظب باشید که حداکثر نتایج مدنظر را کسب کنید. باید وقتی را به تشویق و تهییج تیمتان اختصاص دهید. از جمعآوری اطلاعات نیز غافل نباشید؛ زیرا این مورد درخلال پیشرفت سبب شناخت بیشتر تیم میشود، دارایی اصلی شما همان اعضای تیم در وضعیتهای مختلف رفتاری و عملی هنگام بحرانهاست. تمام رهبران بزرگ زمان مناسب برای انجام هر عملی را میدانند. آنها استعداد خوبی در انجام و کنترل وظایفی که کارشان را فراگرفته است، دارند. مدیران خوب از استعداد خود برای یافتن راهحلهای جدید همیشه بهره میبرند. شناخت کامل تیم به این معناست که یک رهبر میداند وضعیت فکری هر عضو در تیمش چگونه است و میداند که چگونه فکر هر فرد را برای اقدامات و وظایف بزرگتر گسترش دهد. اعضایِ تیمِ خود را مانند پازلی ببینید که میتوانند در موقعیتهای مختلف به اشکال متفاوتی کنار یکدیگر قرار بگیرند.
نقشها و مسئولیتها را بهطور واضح تعریف کنید
وقتی شما بههمراه تیم خود موفقیتهایی را کسب کردید، بهتر میتوانید نقش اعضا را بهطور واضح و مشخص تعریف کنید، البته این مورد را بهعنوان گامی ساده قلمداد نکنید، بهزودی میفهمید که نقش مؤثر اکثر افراد چیزی خارج از محدودۀ شغلِ اصلی آنهاست. مسئولیت هریک از اعضا در تیمِ شما باید با دیگری مرتبط و متصل باشد؛ همانطور که در تیمهای ورزشی ممکن است بازیِ همۀ افراد از کیفیت مطلوبی برخوردار نباشد، اما مربی خوب میداند که چطور هر عضو را در پستی بگذارد که بهترین عملکرد را در راستای نتیجۀ تیمی از وی ببیند. پس به استعداد نهفتۀ افراد که درخلال فعالیتها بیشتر خودنمایی میکند، متوجه باشید و در درک این مسئله که آیا هر عضو واقعاً بهدرد کار و فرهنگ تیمی مدنظر شما میخورد، دقیق باشید. شاید یکی از مهمترین رسالتهای شما بهعنوان مدیر، کشف جایگاه اصلی هر عضو در تیم باشد. اعضای یک تیم باید مانند چند قطعه موزاییک در کنار هم باشد تا در آن فعالیت درست و بهموقعِ اعضا سبب همپوشانی نقاط ضعف و قوت شود.
از بازخوردهای پیشگیرانه استفاده کنید
دریافت بازخوردِ مداوم نشان از پیگیری فعالیتهای یک تیم ازسوی سایرین یا خود اعضا دارد و بهبود عملکرد را نیز نشان میدهد. استفاده از بازخوردها باید ثابت و پیشگیرانه باشد. بسیاری از رهبران استعداد استفاده از بازخوردها برای جلوگیری از ضررها را تا قبل از رخداد یک مشکل ندارند. استفادۀ مناسب از بازخوردها نشان از هنر ایجاد ارتباط درست است. حین دریافت بازخورد بهشکل انتقاد یا پیشنهاد از رعایت اعتدال خارج نشوید، به خاطر داشته باشید که هر تیم تنوع و پویایی خود را داراست و به همین ترتیب در دریافت و استفاده از بازخوردها بهعنوان یک توانمندی مؤثر کوشا باشید. پس همیشه بخشی از وقت خود را صرف استفادۀ درست از بازخوردها کنید.
تأیید و پاداش دادن
وقتی بازخورد یا کمکی از سایرین برای پیشبرد بهتر اهدافتان دریافت میکنید، بدانید که آنها نیز هنگام سپاسگزاری و تأیید، درصورت دریافت پاداش در ادامه نیز بیشتر به شما توجه میکنند. واقعاً بهمیزان ارزشی که تیم و اعضایش برای شما دارند، به آنها توجه کنید. شاید بسیاری از رهبران برخی از اعمال اضافی و مؤثر را فقط خودشان انجام دهند؛ زیرا آنها اعتقادی به دادن پاداش و تأیید توانایی سایرین ندارند. دقیقاً در همان زمانی که هر عضو نیاز دارد تا توانایی و تفاوتهای خود را بشناسد، به او توجه کنید و مانند رهبری واقعی، ارزشگذاری را انجام دهید. شناختن درست اعضا و احترام قائل شدن برای آنها راه درست حفظ وفاداری اعضاست. مردم وقتی مورد تأیید قرار میگیرند، رضایت بیشتری از خود نشان میدهند و درجهت نیل به اهداف بهتر تلاش میکنند.
همواره موفقیت را جشن بگیرید
همیشه زمانی را برای جشن گرفتن پیروزی درنظر داشته باشید و این به معنای قدمی فراتر از تأیید و تصدیق است؛ این یعنی شما میدانید که چطور به موفقیت رسیدهاید و برای آن ارزش قائلید، در دنیای سریع و رو به جلوی امروزی، اغلب مردم وقتی را برای درک چگونگی رسیدن خود به جایگاه موفقیت اختصاص نمیدهند و بهطور مثبت بهمیزان تأثیرگذاری خود توجه نمیکنند. درمقابل بسیاری از مواقع رهبران ترجیح میدهند موفقیت را صرفاً متوجه ارزشهای تیمی بدانند تا اینکه با جشن گرفتنِ آن به فعالیت و ارزش همۀ اعضا اذعان کنند. جشن یک عمل کوتاه و گذرا اما بسیار مؤثر است؛ بهعنوان رهبر خوب هرگز آن را نادیده نگیرید. اینگونه میتوانید قدردان همۀ چیزهایی باشید که به شما این امتیاز را دادهاند تا از موانع بگذرید و اکنون در جایگاه بهتری باشید. در آخر بهتر است بدانیم که رهبران بزرگ، شخصیت اعضا، دینامیک تیمی قوی و تصمیمگیریهای جمعی را عوامل اصلی موفقیت میدانند.
یک دیدگاه